گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر و مفسران
جلد اول
فصل چهارم پیدایش تفسیر



عصر رسالت
و قرآن را بر تو فرستادیم که روشنگر همه چیز و «1» ؛ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَۀً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِینَ »
.« رهنمود و رحمت و نویدي است براي مسلمانان
قرآن کریم یگانه منبع سرشار معارف عالیه اسلام و مبانی احکام شریعت است و هر که بخواهد بر تعالیم حکیمانه اسلام دست یابد،
باید ریشه آن را در قرآن ردیابی کند. مسلمانان در صدر اسلام خواستههاي خود را در قرآن جست و جو میکردند و پاسخ خود را
به روشنی دریافت میداشتند؛ زیرا قرآن به زبان آنان نازل گردیده بود و با روشها و شیوههاي کلامی خودشان با آنان گفت و گو
مینمود. از این جهت بر آنان سهل و آسان بود تا مطالب خود را بدون دشواري از قرآن دریافت دارند و گاه اگر با ابهامی در بیان
قرآنی رو به رو میشدند حل مشکل نیز برایشان آسان بود؛ با مراجعه مستقیم به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله هر گونه ابهام یا
اشکالی را مرتفع میساختند.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نیز وظیفه خود میدانست که در رفع ابهام یا توضیح و بسط آنچه قرآن به اجمال گفته است، با بیانی
.89 : روشن و رسا خواستههاي آنان را برآورد. ( 1) نحل 16
ص: 162
وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ » ، پیامبر اسلام علاوه بر وظیفه تبلیغ، وظیفه تبیین را نیز بر عهده داشت
.« و قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا براي مردم آنچه را به سوي ایشان نازل شده روشن سازي، باشد که بیندیشند «1» ؛« یَتَفَکَّرُونَ
از این رو، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقش راهنما و هدایت کننده را ایفا مینمود، و مردم نیز وظیفه داشتند تا خود بیندیشند و
آگاهانه مطالب را دریافت کنند.
قرآن بیشتر به گونهاي کلی و سربسته، اصول معارف یا مبانی احکام را بیان داشته و این وظیفه پیامبر بود که آن را شکافته، شرح و
تفصیل آن را بیان کند؛ زیرا این بیان- گاه در گفتار و گاه در رفتار یا تقریر آن حضرت- در اختیار مسلمانان قرار میگرفت.
صلّوا کما » تمامی احادیث شریف که از مقام رسالت صادر گشته، شرح و بسطی است براي بیانات کوتاه و فشرده قرآن کریم، مانند
و « خذوا عنّی مناسککم؛ نحوه انجام مراسم حج را از من فرا گیرید » یا « رأیتمونی أصلّی؛ نماز را آن گونه که من میخوانم بخوانید
إِنَّ » یا « و نماز را بر پا دارید «2» ؛ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ » هر چه از این قبیل دستورات صادر شده، تفاسیري است براي آیههایی از قبیل
؛« وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ » و آیه « نماز، بر مؤمنان در اوقات معین مقرر شده است «3» ؛ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً
تمامی دستورات راجع به شرایط و واجبات نماز و حج و غیره، بلکه .« بر مردم است که حج خانه [خدا] را براي خدا انجام دهند «4»
همه دستورات شرعی در تمامی ابواب عبادات و معاملات و غیره، شرح و بسط بیانات کوتاه و فشرده قرآن است.
علاوه بر این، پیامبر به طور مداوم قرآن را آیه به آیه که بر صحابه تلاوت میفرمودند، مواضع ابهام آن را نیز برطرف میساختند و
راه استنباط و بهرهور شدن از مفاهیم عالیه قرآن را به آنان میآموختند.
هر گاه یک از ما (صحابه) که » : طبري در تفسیر خود از عبد اللّه بن مسعود- صحابی بزرگ و معروف پیامبر- چنین روایت میکند
: 1) نحل 16 ) .« ده آیه از قرآن میآموختیم، از آن نمیگذشتیم مگر آنکه معنا و شیوه عمل به آن را نیز از پیامبر دریافت میکردیم
صفحه 106 از 345
.44
.43 : 2) بقره 2 )
.103 : 3) نساء 4 )
.97 : 4) آل عمران 3 )
ص: 163
اساتید قرائت ما (صحابه کبار) چنین گزارش دادند که از » : ابو عبد الرحمان سلمی- دست پرورده عبد اللّه بن مسعود- میگوید
پیامبر درخواست میکردند تا قرآن را برایشان تلاوت فرماید، و هر گاه ده آیه را میآموختند، از آنها نمیگذشتند مگر آن که
.«1» از این رو تلاوت قرآن را همزمان با تفسیر و نحوه عمل به آن میآموختند ؛« نحوه عمل آنها را نیز از وي میآموختند
مقصود از نحوه عمل، شیوه استنباط فروع مسائل از اصول کلی مطرح شده در قرآن است؛ لذا یک جا و همزمان، تلاوت، تفسیر و
شیوه استنباط را از محضر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرا میگرفتند.
گاه که هیبت محضر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله صحابه را فرا میگرفت و آنان را از پرسش پیاپی باز میداشت، منتظر مینشستند تا
اعراب (بادیه نشینان) که به حضور میآمدند و پرسشهایی مطرح میساختند، این فرصتها را غنیمت شمرده، از پاسخهاي پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله بهره فراوان میبردند.
بیشتر صحابه از پرسش پیرامون مسائل مختلف خودداري میکردند و ترجیح میدادند منتظر » : امیر مؤمنان علیه السّلام میفرماید
بمانند تا فرصتی پیش آید و یکی از بادیه نشینان از راه رسیده، پرسشی نماید و آنان به پاسخ پیامبر گوش فراداده، استفاده کنند.-
.«2» « همچنین میافزاید:- من در تمامی این پیش آمدها میپرسیدم و به سینه میسپردم
صحابه از روي خشنودي میگفتند: خداوند بادیه نشینان را با پرسشهاي خود » : فرزند سهل بن حنیف میگوید «3» و نیز أبو أمامه
از محضر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وسیله بهرهمند شدن ما قرار داده بود. روزي یکی از آنان حضور یافته پرسید: اي پیامبر خدا!
خداوند در قرآن از درختی در بهشت نام میبرد که آزار دهنده است و من باور نداشتم در بهشت درختی وجود داشته باشد که
آزار برساند! حضرت فرمود: کدام درخت است؟ گفت: درخت سدر که داراي خار است؛ پیامبر فرمود: در آیه آمده ( 1) جامع
. البیان، ج 1، ص 27 و 28 و 30
. 2) اسکافی، المعیار و الموازنه، ص 304 )
3) نام وي اسعد است که این نام را پیامبر بر او نهاد و او را دعا کرد و از خداوند برایش برکت درخواست نمود. )
. وي در سال 100 که بیش از 90 سال عمر کرده بود، وفات نمود. أسد الغابه، ج 5، ص 139
ص: 164
خداوند خارهاي آن را برآورده، میوه جایگزین آن میکند. «1» « فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ »
.«2» « بنابراین درخت سدر، به جاي خار میوه میرویاند و از هر میوه هفتاد و دو رنگ میشکفد و رنگها با هم یکسان نیستند
سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست! هیچ آیهاي در قرآن نیست مگر آنکه » : از این رو است که عبد اللّه بن مسعود میگوید
نیز از امیر مؤمنان علیه السّلام به گونه متواتر، همین سخن روایت شده؛ همچنین از شاگرد .« من میدانم درباره چه و کجا نازل گشته
«3» . ارجمند ایشان عبد اللّه بن عباس و دیگر دانشمندان صحابه که در شرح حال آنان خواهد آمد
آیا پیامبر تمامی قرآن را تفسیر کرده است؟
ذهبی بخشی از کتاب خود را به جدل و گفت و گو میان دو گروه در این مورد اختصاص داده؛ گروه اول بر این باورند که پیامبر
صفحه 107 از 345
اکرم صلّی اللّه علیه و آله تمامی قرآن را تفسیر نموده و معانی افرادي و ترکیبی تک تک آیات قرآن را بیان فرموده است. احمد بن
تیمیه، سر گروه آنان شمرده میشود و عقیده دارد که پیامبر تمامی معانی قرآن- همانند تمامی الفاظ و عبارات آن- را بیان داشته
است که هم شامل « تا آنچه را براي ایشان [مردم نازل شده بیان داري «4» ؛« لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ » است، و شاهد آن، آیه مبارکه
«5» . لفظ و هم شامل معناست
گروه دوم- که برجسته و شاخص آنان، شمس الدین خویّی و جلال الدین سیوطیاند- عقیده دارند که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
تنها اندکی از آیات را تفسیر نموده و از بقیه سخنی نگفته است. سپس ذهبی براي آنان دلایلی تصویر نموده که مهمترین آنها
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله جز تعدادي از آیات که جبرئیل به او آموخته بود » : روایت میکند « عایشه » از « بزّار » حدیثی است که
.28 : واقعه 56 .« در [زیر] درختان کنار بی خار » (1) .«6» « چیزي از قرآن را تفسیر نمینمود
2) ر. ك: حاکم نیشابوري، المستدرك علی الصحیحین، ج 2، ص 476 . حاکم این حدیث را صحیح شمرده است. )
3) در بخش نقش صحابه در تفسیر قرآن. )
.44 : 4) نحل 16 )
.5 - 5) ر. ك: مقدمه وي در اصول تفسیر، ص 6 )
. 6) ر. ك: تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 6. جامع البیان، ج 1، ص 29 )
ص: 165
آنگاه ذهبی درباره این موضوع، مفصل سخن میگوید و در پایان گفتار، هر دو گروه را مبالغهآمیز میشمرد و به گمان خود، راه
میانه را انتخاب میکند و میگوید:
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بسیاري از آیات را تفسیر نموده نه تمامی آن را، و آنچه خداوند دانستن آن را خاص خود دانسته، یا »
آنچه دانشمندان میتوانند بدان پی ببرند و یا آنچه عرب با تکیه بر زبان و لغت خویش آن را میفهمد و پذیرفته نیست که آن را
کسی نفهمد، پیامبر از تفسیر آن خودداري ورزیده است.- او همچنین میگوید:- کاملا روشن است که پیامبر از تفسیر آنچه که
فهم آن به فهم لغت عرب بازمیگشت، خودداري میکرد، همچنین از تفسیر آنچه که خداوند، دانستن آن را به خود اختصاص داده
.«1» « بود- مانند هنگامه برپایی رستاخیز و حقیقت روح و جز آن- که خداوند حتی پیامبر خود را از آن آگاه نساخته بود
به نظر میرسد راهی را که ذهبی پیموده و گمان کرده راه میانه است، دور از واقعیت باشد و گمان نمیکنیم کسانی بر این باور
باشند که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله تفسیر قسمت فراوانی از آیات را رها کرده باشد؛ زیرا با توجه به انبوه احادیث وارده در
بیان احکام شریعت- که تمامی آنها را میتوان تفسیر آیات الأحکام شمرد- و نیز روایاتی که از شخص پیامبر اکرم در شرح و تبیین
معضلات آیات آمده است و به ضمیمه آنچه از صحابه و ائمه اهل بیت در دست است، ظاهرا جایی از قرآن که نیاز به تفسیر و تبیین
داشته باشد باقی نمانده است.
و جلال الدین سیوطی نیز نادرست است؛ زیرا سخن این دو- که گفتهاند پیامبر جز اندکی «2» سخن منسوب به شمس الدین خویّی
از قرآن را تفسیر نکرده است- تنها مربوط به تفاسیر منقول از پیامبر است که با عنوان تفسیر نقل شده باشد، البته تفسیري با این
به ویژه اگر آن بخش از روایات ( 1) ر. ك: محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص «3» ، خصوصیت از پیامبر کم است
.53 -54
از « خوي » 637 ) دوست فخر رازي و تکمیل کننده تفسیر وي است. در شهرستان - 2) ابو عباس، احمد بن خلیل مهلبی خویّی ( 583 )
را عهدهدار شد و « دمشق » کسب علم نمود، بعدها منصب قضاوت شهر « خراسان » متولّد شد، در آنجا و سپس « آذربایجان » شهرهاي
در همان جا درگذشت.
صفحه 108 از 345
تفسیر قطعی قرآن که در آن، مقصود آیه کاملا روشن باشد، جز با شنیدن از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله » : 3) خویّی میگوید )
ص: 166
تفسیري را که از طریق ائمه علیهم السّلام از پیامبر نقل شده است نادیده بگیریم- چنان که نادیده گرفتهاند- تفسیر منقول از پیامبر
اندك خواهد شد، ولی واقعیت جز این است و تفسیر مأثور دامنه گسترده دارد، مخصوصا با در نظر گرفتن سنت در کنار قرآن که
بدین ترتیب بر حجم تفسیر منقول افزوده میشود.
جلال الدین سیوطی بیشتر روایات مربوط به احکام شریعت را در شمار روایات تفسیري آورده است. وي از محمد بن ادریس
هر حکمی- اعم از احکام تکلیفی و وضعی- که از پیامبر رسیده است، آن را از قرآن در آورده و تفسیر و » : شافعی نقل میکند
که مقصود « این قرآن همراه با همانند آن به من ارزانی شده است » : چنانچه آن حضرت فرموده ،« تبیین آیات قرآنی به شمار میرود
از همانند آن، سنت شریفه است که در کنار قرآن قرار دارد و تفسیر آن به شمار میرود.
او در پایان، سخنان ابن تیمیه را- که در چند سطر قبل بیان شده- ذکر کرده و آن را با حدیثی از عمر که توسط احمد بن حنبل و
آخرین آیهاي که بر پیامبر نازل شده » : ابن ماجه نقل شده است، مورد تأیید قرار میدهد. حدیث منقول از عمر این است که گفت
از فحواي این سخن به دست » : سیوطی در ذیل این حدیث میگوید .« آیه ربا بود که پیامبر قبل از تفسیر آن دار فانی را وداع گفت
میآید که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هر آیه را که نازل میشد تفسیر مینمود و این آیه (آیه ربا) را از آن جهت تفسیر نکرد که در
.«1» « فاصله اندکی پس از نزول آیه، رحلت فرمود و گرنه دلیلی بر تفسیر نکردن آن وجود ندارد
ربطی به بحث ندارد، بلکه بیانگر رعایت ترتیب در تفسیر آیات است؛ یعنی «2» - اما روایت منقول از عایشه- بر فرض صحت سند
آیات به تعداد- بر حسب عدد میسور نیست و تفسیري با چنین وصف که از پیامبر به ما رسیده باشد جز در اندکی از آیات، موجود
.« نیست
احادیث صحیحی که درباره تفسیر از پیامبر نقل شده است، » : الاتقان، ج 4، ص 171 . سیوطی به هنگام بیان منابع تفسیر میگوید
. الاتقان، ج 4، ص 181 .« بسیار اندك است
. 174 و 258 - 1) الاتقان، ج 4، ص 175 )
.« این حدیثی است ناآشنا و غیر قابل پذیرش و استدلال به آن پذیرفته نیست » : 2) نقّادان حدیث گفتهاند )
. التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 52
ص: 167
آیاتی که جبرئیل میآورد- توسط پیامبر تفسیر میشد. این مطلب به همان نکته اشاره دارد که از ابن مسعود و شاگردش سلمی نقل
اساتید قرائت ما نقل کردند: » : کردیم. ابن تیمیه روایت سلمی را نقل به معنا و در کتاب خود آورده است که میگوید
هر گاه ده آیه از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآموختند، آنها را پشت سر نمیگذاشتند مگر اینکه معناي آن و احکام عملی در
.«1» « ضمن آن را نیز بدانند که بدین شکل، قرآن و نحوه عمل به آن را همزمان میآموختند
این حدیث، کهنترین نقل تاریخی است که به واسطه آن، شیوه تعلم قرآن توسط مسلمانان صدر اسلام به ما » : خطیب میگوید
معرفی شده است. مسلمانان در صدر اسلام نمیکوشیدند تا حجم معلوماتشان افزوده شود، بلکه همت بر آن مینهادهاند که آنچه را
.«2» « که میآموزند نیک بیاموزند و خوب عمل کنند
آنچه را پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیان نفرموده عبارت است از آیاتی که » : و اما درباره آنچه ذهبی مورد استناد قرار داده و گفته
دانستن آن مخصوص خداوند است؛ مانند علم به زمان رستاخیز و حقیقت روح و دیگر امور غیبی که خداوند پیامبرش را هم از آنها
باید گفت: این سخن جاي بسی شگفتی است؛ زیرا در قرآن آیهاي که آگاهی در آن منحصر به خداوند ،«3» « آگاه نساخته است
صفحه 109 از 345
باشد وجود ندارد و اگر چنین بود خداوند آن آیه را نازل نمیفرمود و در دسترس عموم نمیگذارد، حال آنکه همه آیات قرآن-
حتی حروف مقطعه را- تفسیر نمودهاند. چگونه ممکن است خداوند آیاتی فرو فرستاده باشد که نخواهد مردم معانی آنها را بدانند
یا مفسران نتوانند آن را تفسیر کنند؟! بنابراین، صحیح این است که بگوییم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله براي امت، به ویژه اصحاب
کبار تمامی معانی آیات قرآن کریم را بیان داشته است و تمامی اهداف و مقاصد شریف قرآن را برایشان شرح داده است. به ویژه
که احادیث بر جاي مانده از ائمه علیهم السّلام درباره فروع احکام و مفاهیم قرآن را بدان ضمیمه نماییم، که در این صورت هیچ
نقطه ابهامی درباره مفاهیم قرآنی باقی نخواهد ماند. ( 1) ر. ك: رسالۀ الاکلیل، در ضمن دومین مجموعه از رسائل ابن تیمیه، ص
.32
. 2) حاشیه مقدمه ابن تیمیه در اصول تفسیر، ص 6 )
. 3) التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 53 و 54 )
ص: 168
حجم تفاسیر بر جاي مانده از پیامبر
براي برخی مایه شگفتی است که تفاسیر مأثور از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اندك باشد، ولی این تعجب بیمورد است؛ زیرا در
گذشته گفتیم که اولا در آن زمان ابزار فهم قرآن فراوان بوده است. ثانیا تمامی روایات مربوط به احکام، تفسیر مبهمات و تفصیل
مجملات قرآن به حساب میآید. البته موارد سؤال و جواب درباره تفسیر قرآن که با نص صریح به ما رسیده باشد اندك است؛
زیرا- چنان که معلوم شد- نیاز به بیشتر از آن احساس نمیشده است، ولی همین تفاسیر اندك نبوي، در واقع زیاد بوده، ولی کمتر
نقل شده است. بنابراین آنچه اندك است نقل تفسیر است نه اصل و مصدر اصیل آن.
تفاسیري از پیامبر که از طریق صحیح از صحابه به ما رسیده باشد بسیار اندك است؛ بلکه آن بخش » : جلال الدین سیوطی میگوید
آنها را برشمرده و تعداد تفاسیر مأثور از « الاتقان » وي در پایان کتاب .« که با سند صحیح به خود حضرت برسد، به غایت کم است
«1» . پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را که با نص صریح به ما رسیده باشد حدود 250 حدیث ذکر کرده است
این تعداد تفسیر در مقابل آن همه آیات و مواضع ابهام فراوان آن، بسیار ناچیز است؛ به گونهاي که احمد بن حنبل را واداشته است
سه چیز است که بر اساس محکمی استوار نیست: » : تا تفسیر منقول از پیامبر را یکسره انکار کند. وي گفته
.« 1. مغازي (اخباري که مربوط به نبردهاي عهد رسالت باشد)، 2. ملاحم (روایات مربوط به فتنههاي دوران آخر الزمان)، 3. تفسیر
پیروان محقق او (احمد بن حنبل) گفتهاند: منظور این است که تفاسیر منقول که داراي سند صحیح و » : بدر الدین زرکشی میگوید
خصوصا که ابن حنبل، سنت را تماما تفسیر قرآن قرار .«2» « متصل باشد کم است؛ و گر نه روایات در این مورد چندان اندك نیست
داده؛ چنان که خواهیم گفت.
بنابراین اگر ما سیره و سنت پیامبر و احادیث شریف وارد شده در بیان اصول و فروع دین و معارف اسلام و ادله احکام را به آن
.214 - احادیث به ظاهر اندك درباره تفسیر ( 1) الاتقان، ج 4، ص 180 و 257
. 2) زرکشی، البرهان، ج 2، ص 156 )
ص: 169
ضمیمه نماییم، تفسیر مأثور از عصر رسالت بسیار فزونی خواهد یافت و سرمایه اصلی براي تفاسیر وارد شده در سدههاي بعد به
شمار خواهد رفت.
حال اگر احادیثی که از طریق اهل بیت علیهم السّلام درباره تفسیر وارد شده و آنها را از جدشان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله
صفحه 110 از 345
روایت کردهاند به این مجموعه اضافه گردد و روایات تفسیري منقول از راهی جز طریق اهل بیت علیهم السّلام هم به آن ضمیمه
شود، مجموعه بسیار بزرگی از تفاسیر مسند به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فراهم خواهد آمد که در عالم تفسیر، در همه اعصار
«1» . از ارزش ویژهاي برخوردار خواهد بود
شیوه پیامبر در بیان مفاهیم قرآن
اشاره
پیامبر اکرم صلّی اللّه .« سنت در کنار قرآن، شارح و توضیح دهنده آن است » : در گذشته سخن سیوطی را نقل کردیم که میگفت
.«2» « قرآن و همانند آن- یعنی سنت- به من ارزانی شده است » : علیه و آله میفرماید
خداوند بر پیامبر گرامی دستور نماز را فرو فرستاد، ولی سه رکعت یا چهار رکعت بودن آن را به » : امام صادق علیه السّلام میفرماید
پیامبر وا گذاشت (تا اینکه پیامبر خود آن را براي مردم تفسیر و بیان نمود). همچنین فرمان اداي حج را نازل کرد، ولی بیان نکرد که
در روایات دیگر، این جمله نیز افزوده شده است: ؛« طواف باید هفت شوط باشد تا اینکه پیامبر خود به تفسیر این موارد پرداخت
دستور پرداخت زکات بر پیامبر نازل شد، ولی خداوند بیان نکرد که در هر چهل درهم، یک درهم باید پرداخت و این پیامبر بود »
معناي این روایت این است که واجبات و مستحبات احکام به طور اجمال و در قالب .«3» «... که به تفسیر جزئیات آن اقدام نمود
قواعد کلی در قرآن تشریع شده است، اما بیان جزئیات احکام در ضمن سنت آمده است ( 1) فاضل معاصر، آقاي سید محمد
برهانی، نوه علامه محدّث سید هاشم بحرانی صاحب تفسیر برهان، اقدام به جمعآوري تفاسیري نموده که از طریق اهل بیت علیهم
السّلام از پیامبر رسیده و تا کنون بالغ بر چهار هزار حدیث فراهم شده است و چنانچه ایشان این اقدام شایسته را پی بگیرد، تعداد آن
افزایش خواهد یافت. (وفّقه اللّه)
. 2) الاتقان، ج 4، ص 174 )
. 249 ، حدیث 169 و 170 . حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 149 - 3) کافی، ج 1، ص 286 . تفسیر عیاشی، ج 1، ص 251 )
ص: 170
که پیامبر آنها را در طی دوران عمر شریفش بیان داشته است؛ از این رو سنت در کنار قرآن، تفسیر کننده مواضع اجمال و توضیح
دهنده موارد ابهام آن خواهد بود.
تو مرد » : قرطبی از عمران بن حصین روایت میکند که وي به کسی که گمان میبرد با وجود قرآن به سنت نیازي نیست، گفت
نادانی هستی، آیا میتوانی چهار رکعت بودن نماز ظهر و با صداي بلند نخواندن قرائت را در قرآن بیابی؟!- سپس نماز و زکات و
جز آن را برشمرد و گفت:- آیا تفسیر اینها را در قرآن میتوانی بیابی؟! قرآن این موارد را مبهم گذاشته و این سنت است که به
آنگاه که وحی بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل میشد جبرئیل به » : از حسّ ان بن عطیه نقل شده که گفت .« تفسیر آن میپردازد
.« نیاز قرآن به سنت بیشتر از نیاز سنت به قرآن است » : از مکحول روایت شده که گفت .« محضر وي آمده، تفسیر آن را نیز میآورد
از احمد » : همچنین فضل بن زیاد میگوید .« سنت بر قرآن حاکم است، ولی قرآن بر روایات حاکم نیست » : یحیی بن کثیر میگوید
بن حنبل درباره این حدیث که روایات بر قرآن حاکم است سؤال کردند، وي گفت: من گستاخی گفتن این جمله را ندارم، ولی
.«1» « میگویم: سنت و روایات، قرآن را تفسیر میکنند و آن را بیان میدارند
[تبیین مجملات قرآن
صفحه 111 از 345
اشاره
اکنون و با توجه به مطالب یاد شده میتوان تبیین مجملات قرآن را به وسیله روایات به چند دسته تقسیم نمود:
بخش اول؛ احکامی که به صورت کلی در قرآن آمده است-
بدون هر گونه توضیحی درباره جزئیات و شرایط و احکام آن- که تفسیر و تبیین جزئیات آن را باید از سنت (گفتار، کردار یا تقریر
و امثال آن، که در بردارنده «3» « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ » و «2» « وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ » : پیامبر) جویا شد؛ مانند این آیات
تکالیف عبادي است و به صورت کلی آمده است، ناگزیر براي شناختن تعداد نمازها و رکعتها و نیز افعال و اذکار و سایر شرایط
. باید به روایات رجوع کرد تا بیان کافی ( 1) مقدمه الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 39 «4» ، و احکام آن
.43 : 2) بقره 2 )
.97 : 3) آل عمران 7 )
103 . بنگرید! این وقت معلوم براي نماز چگونه : نساء 4 « إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً » 4) به عنوان مثال آیه مبارکه )
است؟ مسلّما بیان آن به سنت واگذار شده، همچنین بیان اوقات پنجگانه نماز که به طور اجمال
ص: 171
نسبت به هر یک را به دست آورد و مسأله زکات و مقدار واجب آن و حج واجب و جز آن و نیز آنچه که در ابواب گوناگون
چون بیع (داد و ستد) جایز، انواع مختلفی دارد و ربا ،«1» « وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا » معاملات آمده بر همین منوال است؛ مثل آیه
نیز احکام ویژه خود را داراست که باید از طریق سنت، آنها را جویا شد. سنت است که موضوع هر یک از معاملات را روشن
میسازد و شرایطی را که شریعت مقدس در جزئیات این معاملات واجب گردانیده است، بیان میدارد.
بخش دوم؛ تخصیص عمومات
که عام در قرآن و موارد تخصیص آن در روایات آمده است. همچنین تقیید مطلقات که آیه به طور مطلق در قرآن آمده و مقید آن
در سنت وارد شده است. شکی نیست که به وسیله تخصیص و تقیید است که مقصود جدي متکلم از عام و مطلق مشخص میگردد،
و گر نه آن معنایی را که عام قبل از تخصیص و مطلق قبل از تقیید میفهماند، مراد استعمالی است که بر پایه وضع یا دلیل حکمت
استوار است و آن چیزي که مقصود جدي و واقعی را آشکار میسازد، دلیل خاصی است که بعد از عام وارد شده و یا قیدي است
«2» . که بعد از مطلق آمده است
اکنون جهت روشن شدن مطلب براي هر یک از دو مورد مثالی میآوریم:
این آیه شامل تمام زنان طلاق داده شده میشود، ولی .«3» « وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَۀَ قُرُوءٍ » 1. مثال عام؛ مانند آیه مبارکه
در سنت آیه تخصیص خورده و تنها به زنانی اختصاص داده شده که با آنان همبستري صورت گرفته باشد، و گر نه زنانی که چنین
نباشند، عدّه هم نخواهند داشت، و نیز ادامه همین آیه که میفرماید:
که در ظاهر، حکم آیه شامل تمام زنان مطلقه است، ولی در سنت، این حکم به طلاق رجعی اختصاص «4» « وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ »
که بیان آن «... أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ » دارد. بر آنها در آیه مبارکه 78 سوره اسراء اشارت رفته
صفحه 112 از 345
به سنت واگذار شده است.
.275 : 1) بقره 3 )
2) تفصیل آن در علم اصول آمده است. )
.228 : بقره 2 « و زنان طلاق داده شده، باید مدّت سه پاکی انتظار کشند » (3)
.« و شوهرانشان به باز آوردن آنان در این [مدت سزاوارترند » (4)
ص: 172
وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً » 2. مثال تقیید مطلق؛ مانند آیه مبارکه
مخصوص موردي «2» ، حکم مطلق خلود در عذاب در آیه چنان که عیاشی از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است «1» « عَظِیماً
است که توبه نکرده و مقتول را به علت ایمانش کشته باشد.
است، مراد «3» « الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ » 3. مثالی دیگر براي مطلق و مقید آیه مبارکه
«4» . از ظلم در این آیه، هر ظلمی نیست، بلکه- چنانچه از رسول خدا، نقل شده- مراد تنها شرك است
را مثال زد که درباره قطع دست دزد، به گونه مطلق آمده است و بر «5» 4. همچنین براي این مورد میشود آیه 38 سوره مائده
اساس آن، دست چپ یا راست باید قطع گردد، ولی در روایات، به دست راست- از بن انگشتان- محدود شده است.
که در آیه مطلق است، اما در روایت به زناي غیر محصن مقید شده. «6» 5. آیه دیگر درباره جلد (تازیانه خوردن) زناکار است
در این آیه معلوم میشود که میراث بعد از کنار گذاشتن مورد وصیت میت و .«7» « مِنْ بَعْدِ وَصِ یَّۀٍ یُوصی بِها أَوْ دَیْنٍ » 6. آیه مبارکه
دین اوست. دین، مطلق است؛ یعنی ابتدا باید آن را پرداخت، ولی وصیت در روایات مقید شده و به موردي اختصاص یافته که
وصیت به بیش از یک سوم ترکه نباشد و دینی هم نداشته باشد.
واضح است که آیه بر حسب ظاهر مبهم است، ولی روایات ابهام آن را برداشتهاند.
بخش سوم؛ مواردي است که عنوان خاصی در قرآن آمده باشد
که متعلق به یک وظیفه شرعی باشد و قید آن محسوب شود، در عین حال اصطلاحی شرعی است که مفهوم عمومی آن اراده نشده،
و هر کس عمدا مؤمنی را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار » ( این موارد هم باید توسط روایات تبیین گردد. این ( 1
.93 : نساء 4 « خواهد بود؛ و خدا بر او خشم میگیرد و لعنتش میکند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است
. 92 . تفسیر عیاشی، ج 1، ص 267 - 2) ر. ك: مجمع البیان، ج 3، ص 93 )
.82 : انعام 6 « کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرك نیالودهاند، آنان راست ایمنی و ایشان راه یافتگانند » (3)
. 4) مجمع البیان، ج 4، ص 327 )
.« وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَۀُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما؛ و دست مرد و زن دزد را به سزاي آنچه کردهاند، ببرید » (5)
.2 : نور 24 .« الزَّانِیَۀُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَۀَ جَلْدَةٍ؛ بر هر زن زناکار و مرد زناکاري صد تازیانه بزنید » (6)
.12 : نساء 4 .« پس از انجام وصیّتی که بدان سفارش شده » (7)
ص: 173
چنان که سابقهاي در عرف عام نداشته باشد، جاري است -« حقایق شرعی » حکم در تمامی اصطلاحات شرعی- و به تعبیر اصولیان
(یعنی باید توسط سنت بیان شود).
صفحه 113 از 345
است، ناگزیر باید براي «1» به عنوان مثال واژههایی از قبیل نماز، زکات، حج، جهاد و غیره که همه آنها اصطلاحات خاص شرعی
شناخت حقیقت و ماهیت آنها به روایات مراجعه کرد؛ زیرا مراد از نماز هر گونه دعایی نیست (چنان که در لغت و عرف عام غیر
شرعی چنین است) بلکه عبادتی خاص با کیفیت و افعال و اذکار ویژه قصد شده است که توسط شرع حنیف بیان شده و رسول
.« صلّو کما رأیتمونی اصلّی؛ به گونهاي که من نماز میگذارم نماز بگذارید » : گرامی اسلام عهدهدار بیان آن بوده؛ لذا فرموده است
نیز هر رشد و برومندي نیست، بلکه نوعی انفاق خاص با کیفیت ویژه مراد است که اگر از روي درستی و « زکات » مقصود از
اخلاص انجام پذیرد، به فضل خدا، مایه فزونی دارایی انسان خواهد شد. تبیین این مطلب در روایات آمده است. بر همین منوال مراد
از حج، هر آهنگ سفري و مراد از جهاد، هر تلاش و کوششی نیست.
بر عهده سنت است، زیرا تمام آنچه از این دو لفظ در لغت یا عرف مردم فهمیده میشود مراد « خطا و عمد » همچنین بیان موضوع
نیست، بلکه در روایات آمده که قتل خطا در جایی است که مقتول به هیچ وجه قصد نشده باشد؛ یعنی اساسا در ذهن قاتل، کشتن
او مطرح نبوده، ولی اگر مقتول مورد نظر بوده، اما کشتن او مقصود نبوده- به این شکل که کاري بر مقتول انجام داده که معمولا
کشنده نیست ولی اتفاقا منجر به کشته شدن وي گردیده است- چنین قتلی شبه عمد نامیده میشود و اگر مقتول را براي کشته شدن
از قبل در نظر گرفته باشد، قتل عمد به شمار میآید. سنت عهدهدار بیان این تفاصیل است تا آنچه را در قرآن در زمینه قتل به طور
مبهم آمده ( 1) مقصود از شرع تنها شریعت اسلام نیست، بلکه تمامی شرایع الهی مورد نظر است. این مفاهیم چیزي نیست که عرف
عام یا لغت آن را وضع کرده باشد، بلکه اموري است که توسط شرع و با اصطلاح خاص به ما رسیده است.
ص: 174
تفسیر نماید.
بخش چهارم؛ برخی مسائل شرعی است
که قرآن به گونه فراگیر متعرض آن نشده و تنها گوشهاي از آن را بیان داشته است؛ زیرا بیان گستره حکم منظور نبوده و صرفا
بخشی از آن که مورد ابتلا- نسبت به شأن نزول- بوده، مطرح گردیده است.
این گونه بیانات قرآنی مجمل گونه است و تفصیل و دامنه گستره آن را، سنت به عهده دارد.
نیامده، ولی سنت تفاصیل و جزئیات آن را بیان داشته است. نیز احکام مربوط به دیه قتل خطا و «1» مثلا در قرآن حکم رجم محصن
عمد در قرآن به صورت فراگیر بیان نشده، چون قتل، یا خطاي محض یا شبه عمد و یا عمد محض است، که در مورد اول، دیه
قاتل است و در مورد دوم، بر عهده خود قاتل است و در مورد سوم، حکم شارع قصاص است مگر آنکه «2» مقتول بر عهده عاقله
اولیاي مقتول به دیه رضایت دهند و یا قاتل را ببخشند.
بیان فراگیري حکم و به دست آوردن تفاصیل آن بر عهده روایات است تا بیانات قرآن را کامل کند و ابهام آیات مجمل را روشن
سازد. البته در صورتی که آیات در عین اجمال، در صدد بیان اصل تشریع نباشند.
بخش پنجم؛ جدا ساختن ناسخ از منسوخ
در قرآن تعدادي از احکام وجود دارد که در ابتدا تشریع گردیده و سپس نسخ شده است. براي تشخیص ناسخ از منسوخ چارهاي
جز مراجعه به سنت نیست؛ زیرا در خود قرآن هیچ راهی براي جداسازي ناسخ از منسوخ وجود ندارد خصوصا اینکه ترتیب کنونی
صفحه 114 از 345
آیهها و سورهها- حداقل در بعضی از موارد- با آنچه در زمان نزول بوده، تفاوت کرده است؛ از این رو براي شناخت وجه تمایز بین
ناسخ و منسوخ آیات، هیچ منبعی جز سنت در دست نیست و به همین دلیل است که امیر مؤمنان علیه السّلام به یکی از قاضیان که
آیا راه جداسازي ناسخ از منسوخ را میدانی؟ وي- در حالی که هیبت امام او را فرا گرفته بود- » : در کوفه قضاوت مینمود فرمود
پاسخ داد: نه! آنگاه امام فرمود: بنابراین ( 1) سنگسار زناکاري که داراي همسر است.
2) خویشاوندان. )
ص: 175
.«1» « هم خود و هم دیگران را به ورطه نابودي افکندهاي
براي نمونه چند مورد از آیات منسوخ را یادآور میشویم:
این آیه- طبق روایات- درباره ارث .«2» « وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّۀً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ » 1. آیه
زن بیوه است که در ابتدا براي زن شوهر مرده آمده است که از شوهرش ارث نمیبرد؛ جز آنکه یک سال کامل مجاز است تا از
ترکه (بازمانده اموال) شوهر استفاده کند و همین مدت، عدّه او نیز به حساب میآمده، ولی این حکم- چنان که در احادیث وارد از
نسخ شد؛ در حالی که «5» « تربّص » و آیه «4» « میراث » با نزول آیه -«3» امیر مؤمنان، امام باقر و امام صادق علیهم السّلام بر میآید
آیه تربّص- که ناسخ است- در قرآن، در سوره بقره قبل از آیه منسوخ جاي گرفته است! یادآور میشویم که اکنون- با توجه به
ضعف سند روایات یاد شده و عدم تنافی میان این آیه و آیات ارث و عدّه- بر آنیم که آیه مذکور تنها یک حکم استحبابی است
که همواره پابرجاست و منسوخ نگردیده است؛ نظر استاد بزرگوار آیت اللّه خویی رحمه اللّه نیز همین بوده است؛ اساسا لحن آیه بر
همین مطلب اشاره دارد، که این نکته را در نوشتههاي اخیر خود آوردهایم.
« جلد » 2. آیههاي 15 و 16 سوره نساء که جزاي فحشاء را بیان میدارد- بر حسب روایت امام صادق علیه السّلام- به وسیله آیات
«6» . نسخ شده است « رجم » (آیه 2 سوره نور) و
نظیر این آیات در قرآن کریم فراوان است خصوصا اگر معناي نسخ را تعمیم دهیم- چنان که در عرف آن زمان چنین بوده- تا
. شامل موارد تخصیص، استثناء و سایر قیدهاي کلام هم بشود. ( 1) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 12 ، شماره 9. الاتقان، ج 3، ص 59
و کسانی از شما که مرگشان فرا میرسد و همسرانی بر جاي میگذارند، [باید] براي همسران خویش وصیت کنند که آنان را » (2)
.240 : بقره 2 « تا یک سال بهرهمند سازند و [از خانه شوهر] بیرون نکنند
. 3) بحار الانوار، ج 93 ، ص 6. تفسیر صافی، ج 1، ص 204 )
.12 : 4) نساء 4 )
.234 : 5) بقره 2 )
.227 - 6) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 228 )
ص: 176
نمونههاي تفسیر مأثور از پیامبر
گفتیم که در اغلب موارد، هیبت پیامبر مانع سؤال صحابه از ایشان میشد و یا اساسا نیازي به پرسش نبود؛ زیرا قرآن به زبان آنان و
در مناسبتهاي مختلف که خودشان شاهد آن بودند، نازل گردیده بود و در پارهاي از موارد هم که با ابهامی در ظاهر آیه رو به رو
میشدند، مقصود اصلی آیه، درست آشکار نبود و به ناچار به آن حضرت مراجعه میکردند و یا منتظر میماندند تا بادیهنشینان از
راه برسند و از پیامبر سؤال کنند، آنگاه توجه میکردند تا آنچه را که پیامبر درباره تفسیر آیه بیان میدارد به خوبی دریابند و این
صفحه 115 از 345
خداوند به وسیله بادیه نشینان از راه رسیده و پرسشهاي آنان، سود علمی فراوان به ما » : امر تا آنجا برایشان مهم بود که میگفتند
.«1» « ارزانی میدارد
این گونه بود که از جمع آوري و ضبط چنین مواردي، احادیث تفسیري فراوانی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله گرد آوري شد و
مجموعه بزرگی را تشکیل داد که اهل حدیث آنها را در جوامع حدیثی خود به ثبت رساندهاند. بیشتر پرسشها درباره مقاصد
قرآنی است؛ در مواردي که مفهوم لغوي واژهها روشن است، ولی ظاهر آیات- بر حسب وضع لغوي- معنایی افاده میکند که
مقصود واقعی آنها را نمیرساند و یا به دلیل وجود قرائن حالیه و مقالیه- در اینکه معناي ظاهري لفظ اراده شده باشد- تردیدي به
وجود آمده و موجب شده تا در پی یافتن مراد واقعی آیه برآیند.
را به عنوان تفاسیر مأثور از پیامبر میآوریم: « سؤال و جوابها » در ادامه نمونههایی چند از این
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُ ونَ الرَّاکِعُونَ » در آیه مبارکه « سائحون » 1. از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله درباره واژه
معناي سیاحت (سیر و سفر) ابهامی ندارد، ولی کدام مصداق .«3» « آنان روزه دارانند » : سؤال شد. حضرت فرمود «2» «... السَّاجِدُونَ
. سیاحت در اینجا قصد شده است؟ شاید واژه سائحون استعارهاي باشد که براي ( 1) المعیار و الموازنه، ص 304
.«... آن مؤمنان،] همان توبه کنندگان، پرستندگان، سپاس گزاران، روزه داران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان ] » (2)
.112 : توبه 9
. 3) المستدرك، ج 2، ص 335 )
ص: 177
غرضی معنوي ذکر شده و موجب مراجعه به اهل ذکر (پیامبر و ائمه اطهار علیهم السّلام) و پرسش از معناي آن گردیده است.
را به معناي « سیح » به معناي استمرار بخشیدن به سیر است و به همین جهت « ساح فی الارض » سائح، از » : مرحوم طبرسی میگوید
آب جاري (آبی که سیر خود را ادامه میدهد) اطلاق کردهاند؛ لذا روزهدار (صائم) را سائح نامیدهاند؛ زیرا روزهدار آزادانه و بیرون
از تنگناهاي باز دارنده، از بامداد تا شامگاه به طاعت خود- در ترك شهوات و خواستههاي جسمانی- ادامه میدهد. از پیامبر اکرم
.«1» « صلّی اللّه علیه و آله روایت شده که سیر و سیاحت امت من، روزهداري آنان است
مراد، توشه راه » : از پیامبر سؤال شد. حضرت فرمود «2» « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا » 2. درباره استطاعت در آیه
چون مفهوم استطاعت فراگیر است و شامل همه انواع استطاعت و هر وسیله ممکن میشود، ولی مراد از .«3» « و مرکب سواري است
استطاعت در حج واجب، این معناي عام نیست. حضرت فرمود: منظور از استطاعت برخورداري از ره توشه و وسیلهاي است که فرد
بتواند آنها را بدون دشواري فراهم سازد. فقها آن را کنایه از توان مالی دانستهاند.
فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ » 3. عایشه درباره پوشش- کسوت- واجب در کفاره قسم که آیه
متعرض آن شده است پرسید. «4» « کِسْوَتُهُمْ
.«5» « براي هر مسکین یک تن پوش » : حضرت پاسخ داد
پرسید: اي رسول «6» « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ ... وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ » 4. مردي از قبیله هذیل در مورد آیه شریفه
سیاحۀ » ( در آیه بر کسی که حج را رها کرده اطلاق شده). ( 1 « کفر » خدا! هر کس حج به جا نیاورد کافر میشود؟ (چون عنوان
. مجمع البیان، ج 5، ص 75 و 76 « امّتی الصیام
.« و براي خدا، حج خانه [خدا] بر عهده مردم است؛ [البته بر] کسی که بتواند به سوي آن راه یابد » (2)
.97 : آل عمران 3
. 3) الاتقان، ج 4، ص 218 )
صفحه 116 از 345
89 . آیه درباره تخلف از سوگند است که کفّاره آن، اطعام ده مسکین (بی نوا) از گونه خوراکی که میانگین خوراك : 4) مائده 5 )
خودتان باشد، یا پوشش آنان.
. الاتقان، ج 4، ص 221 « عباءة لکلّ مسکین » (5)
بر مردم است که براي خدا فریضه حج را انجام دهند- تا آنجا که میگوید- و هر که کفر ورزید، پس [بداند که خداوند از » (6)
97 . مقصود از کفر ورزیدن، همان ترك فریضه حج است که از روي بیاعتقادي باشد. : آل عمران 3 .« همه جهانیان بی نیاز است
ص: 178
« منظور کسی است که حج را انجام ندهد به گونهاي که گویا از کیفر آن بیمناك نبوده و به پاداش امید ندارد » : حضرت پاسخ داد
این جواب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کنایه از این است که هر کس از روي ناباوري حج را ترك کند و فرجام این عمل را باور .«1»
ندارد، گویا به معاد و روز پاداش و حساب ایمان نیاورده است، که در نهایت به انکار ضروري دین و اساسا انکار شریعت منتهی
میگردد. اما فردي که حج را نه از روي انکار، بلکه به علت دیگري انجام نداده، فاسق و گناهکار است، ولی کافر و منکر شریعت
به حساب نمیآید.
نظیر همین مطلب را امام کاظم علیه السّلام در جواب برادرش علی بن جعفر فرمودند.
وي از امام پرسید: اگر کسی فریضه حج را انجام ندهد کافر شده است؟ امام فرمود:
.«2» « خیر، ولی اگر کسی بگوید: حج این گونه که گفتهاند نیست، کافر شده است »
به « عضین » سؤال شد: کلمه «3» « کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ، الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ » 5. از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درباره آیه
.«4» « یعنی به پارهاي از آیات ایمان آوردند و نسبت به برخی دیگر کفر ورزیدند » : چه معناست؟ فرمود
یعنی اینکه قرآن را « عضین » است، و « ثبون و ظبون » که جمعش بر وزن « ثبۀ و ظبۀ » است به معناي عضو؛ مانند « عضۀ » جمع « عضون »
پاره پاره (عضو عضو) و به عبارت دیگر داراي اجزاي پراکنده قرار دهند؛ که به برخی عمل کنند و برخی را ترك نمایند.
بنابراین، آیه توبیخی است نسبت به کسانی که قرآن را تجزیه میکنند و بین بخشهاي قرآن فاصله میاندازند و این خود باعث
شده که سؤال شود: مراد از این تجزیه ناپسند چیست؟ که در جواب فرموده: مراد تجزیه از این جهت است که بین بخشهاي آن
فرق گذارند و بعضی را بپذیرند و برخی را رد نمایند. در واقع آنچه را که پسند کرده، دلخواه او بوده نه از روي طاعت پروردگار.
.218 - 1) الاتقان، ج 4، ص 219 )
. 2) تفسیر صافی، ج 1، ص 282 )
.90 -91 : حجر 15 .« همان گونه که [عذاب را] بر تقسیم کنندگان نازل کردیم، آنان که قرآن را جزء جزء کردند » (3)
. 4) الاتقان، ج 4، ص 234 )
ص: 179
سؤال شد که خداوند چگونه سینه را فراخ «1» « فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَ دْرَهُ لِلْإِسْلامِ » در آیه « شرح صدر » 6. از معناي
میگرداند؟ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود:
گفتند: آیا نشانهاي دارد تا بدان .« پرتوي از نور را در سینه فرد میافکند و سینه فرد به وسیله آن، فراخی و گستردگی مییابد »
روي آوردن به سراي جاوید و بریدن از دنیاي فانی و زوالپذیر و آماده شدن براي مرگ قبل از رسیدن » : شناخته شود؟ فرمود
.«2» « وقتش [نشانه آن است
چنین پرسید: بشارت موعود در آیه «4» « لَهُمُ الْبُشْري فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ » از پیامبر درباره آیه «3» 7. عبادة بن صامت
.«5» « مقصود خواب نیکویی است که آدمی میبیند یا برایش میبینند » : چیست؟ حضرت پاسخ داد
صفحه 117 از 345
بشري، در زندگی دنیا عبارت » : روایت کردهاند که پیامبر فرمود « من لا یحضره الفقیه » و صدوق در « کافی » مرحوم کلینی در کتاب
من لا یحضره » شیخ صدوق در کتاب .« است از خواب نیکی که مؤمن میبیند و در نتیجه آن در دنیا دیدگانش روشن میگردد
در آیه این است که به هنگام مرگ به مؤمن بشارت داده میشود که خداوند عز « فی الآخرة » و اما منظور از » : اضافه میکند « الفقیه
.« و جل تو را و آنان که تو را به سوي قبر میبرند، آمرزیده است
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَ ۀُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ » هنگام مرگ است که در آیه « فی الآخرة » مقصود از » : علی بن ابراهیم قمی میگوید
پس کسی را که خدا بخواهد » (1) .«7» « بدان اشارت رفته و بشارت داده شده است «6» « عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّۀَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
.125 : انعام 6 .« هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام میگشاید
. 2) الاتقان، ج 4، ص 222 )
3) وي از کسانی است که در جمع قرآن در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شرکت داشت و به اصحاب صفّه، قرآن آموزش )
« نقباء » میداد. او در همه جنگهاي پیامبر با ایشان همراه بود، پیامبر او را مأمور جمعآوري بعضی از صدقهها کرده بود و از جمله
انصار بود؛ مردي بلند قامت، چاق و زیبا بود و در سال 72 درگذشت.
.64 : یونس 10 .« در زندگی دنیا و در آخرت مژده براي آنان است » (4)
. 5) المستدرك، ج 2، ص 340 )
همان کسانی که فرشتگان جانشان را- در حالی که پاکند- میستانند [و به آنان میگویند: درود بر شما باد، به [پاداش آنچه » (6)
.32 : نحل 16 .« انجام میدادید به بهشت در آیید
. 7) تفسیر صافی، ج 1، ص 758 )
ص: 180
از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سؤال شد: «1» « الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلی وُجُوهِهِمْ إِلی جَهَنَّمَ أُوْلئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا » 8. درباره آیه
خدایی که قادر است آنان را روي پاهایشان در » : چگونه جهنمیان بر روي چهرههایشان (وارونه) محشور میشوند؟ در جواب فرمود
آیات دیگري به همین .«2» « موقع راه رفتن استوار سازد، این قدرت را هم دارد که آنان را بر روي چهرههایشان رهسپار سازد
وَ نَحْشُرُهُمْ » و «3» « یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ » : مضمون هست که محشور شدن بر چهره را توضیح میدهد
.«4» « یَوْمَ الْقِیامَۀِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُ  ما
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ » آنگاه که آیه » : 9. حاکم نیشابوري از اصبغ بن نباته و او از امیر مؤمنان علیه السّلام نقل میکند که حضرتش فرمود
نازل شد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پرسید: «5» « انْحَرْ
اي جبرئیل! این قربانی (نحیرة) که پروردگارم مرا به آن امر نموده است چیست؟
جبرئیل پاسخ داد: مقصود از آن، قربانی نیست، بلکه خداوند بدین وسیله به تو دستور میدهد: وقتی براي نماز آماده شدي- هنگام
گفتن تکبیرة الاحرام- دستهایت را بالا ببري و همچنین موقع رفتن به رکوع و به هنگام سر برداشتن از رکوع نیز چنین کنی؛ زیرا
هر چیزي را زینتی » : در روایت دیگر اضافه شده است .«6» « شیوه نماز ما و نماز فرشتگان هفت آسمان، جملگی به همین گونه است
بالا آوردن دستها به هنگام نماز، همان تواضعی » : پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود .« است و زینت نماز، بلند کردن دستهاست
.«8» « به آن اشاره کرده است «7» « فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ » است که خداوند در آیه
کسانی که- به رو در افتاده- به سوي » ( 10 . ام هانی (دختر ابو طالب) از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درباره منکري که قوم لوط در ( 1
.34 : فرقان 25 .« جهنم رانده میشوند، آنان بدترین جاي و گمترین راه را دارند
. 2) المستدرك، ج 2، ص 402 )
صفحه 118 از 345
.48 : قمر 54 .« روزي که در آتش به رو کشیده میشوند [و به آنان گفته میشود:] لهیب آتش را بچشید » (3)
.97 : اسراء 17 .« و روز قیامت آنان را کور و لال و کر، به روي چهرهشان در افتاده، بر خواهیم انگیخت » (4)
.2 : کوثر 108 .« نحر کن » پس براي پروردگارت نماز گزار و » (5)
.« صحیحترین روایت این باب همین است » : 6) المستدرك، ج 2، ص 538 . حاکم در مورد این روایت میگوید )
.76 : مؤمنون 23 .« و نسبت به پروردگارشان فروتنی نکردند و به زاري در نیامدند » (7)
. 8) المستدرك، ج 2، ص 538 )
ص: 181
بدان اشاره رفته است سؤال کرد. حضرت در جواب فرمودند: «1» « وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ » مجالسشان انجام میدادند و در آیه
شاید آنچه در جواب پیامبر آمده، برخی از کردار زشت .«2» « سنگ بر عابرین پرت کرده آنان را مورد تمسخر قرار میدادند »
مجالس آنها مشتمل بر انواع منکرات و کردارهاي زشت؛ از قبیل فحش و ناسزاگویی، انجام » : آنهاست. در مجمع البیان آمده است
اعمال بیخردانه، توهین به یک دیگر، قمار بازي، انجام کردارهاي بیشرمانه، پرتاب سنگ بر سر عابرین، نواختن آلات موسیقی و
.«3» « لهو و لعب، عریان شدن، لواط ... و بسی اعمال زشت دیگر بود
11 . گاهی از حضرتش درباره عمومیت یک حکم و فراگیري آن نسبت به برخی از امور که برایشان مشتبه میشد سؤال میکردند؛
از پیامبر صلّی «5» که حکم آن عام است. جریر بن عبد اللّه جبلی «4» «... قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ » به عنوان مثال آیه مبارکه
آیا اگر نگاه به نامحرم، ناگهانی و بدون اراده باشد مشمول حکم » : اللّه علیه و آله درباره یک نگاه ناگهانی به نامحرم سؤال کرد
عام این آیه میشود یا خیر؟- جریر میگوید:- پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به من امر کرد تا نگاه را ادامه ندهم و فورا چشم خود را
.«6» « برگردانم
وَ آتُوا » که در آیه « ایتام » مردي خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید و درباره » : 12 . از امام باقر علیه السّلام روایت شده است
و در » ( تا میرسد به اینجا که ( 1 « الْیَتامی أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً
.29 : عنکبوت 29 .« محافل [انس خود پلید کاري میکنید
. 2) المستدرك، ج 2، ص 409 )
. 3) مجمع البیان، ج 8، ص 280 )
.30 : نور 24 .« به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند » (4)
5) وي چهل روز قبل از وفات پیامبر، اسلام آورد. او رئیس قوم خود، محترم و با نفوذ و مردي خوش سیما بود به طوري که لقب )
هر گاه » : یوسف امت پیامبر به خود گرفته بود. وقتی بر پیامبر وارد شد، حضرت به او خوش آمد گفت و از وي تجلیل کرد و فرمود
فرستاد تا بت « ذو الخلصه » سپس حضرت او را همراه 150 سوارکار به منطقه .« بزرگ قومی بر شما وارد میشود او را اکرام کنید
خانهاي را که تعلّق به قبیله خثعم داشت ویران سازد.
وي در سال 51 هجري در گذشت. .« خدایا او را هدایت شده و هدایتگر قرار ده » : پیامبر برایش دعا کرد؛ فرمود
. 6) المستدرك، ج 2، ص 396 )
ص: 182
آمده چنین پرسید: اي «1» «... وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا، وَ مَنْ کانَ غَنِیا فَلْیَسْتَعْفِفْ، وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ »
پیامبر خدا! برادر من که تعدادي چهار پا دارد و از وي چند فرزند یتیم باقی مانده از دنیا رفته است، تا چه حد استفاده از آنها براي
من حلال شمرده میشود؟ حضرت فرمودند: اگر به آبشخور آنها رسیدگی میکنی و پراکنده آنها را جمعآوري میکنی و اقدام به
صفحه 119 از 345
چراندن آنها مینمایی، از شیرشان در حد متعارف و بی آن که ضرري به بچههایشان برسد، میتوانی بهره ببري؛ خداوند فرق میان
وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ » قسمت اخیر، اشاره به آیه .«2» « مفسد و مصلح را میداند
میباشد. «3» « اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ
گاه سؤالات صحابه پیرامون مسائل لغوي دور میزد؛ زیرا در جاي خود یاد آور شدیم که در قرآن کریم از واژههاي متداول در نزد
قبایل مختلف استفاده شده است و این موضوع باعث میشد تا لفظ متداول در یک قبیله براي قبایل دیگر شناخته شده نباشد؛ از آن
« وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِیدٌ » از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درباره معناي (بسوق) در آیه مبارکه «4» جمله: قطبۀ بن مالک ذبیانی
پرسید: مراد از بسوق نخل چیست؟ «5»
باسقات؛ یعنی طویلات و باسق؛ یعنی آنچه از نظر طول » : راغب اصفهانی میگوید .«6» « طول و بلنداي آن است » : حضرت فرمود
.« بلند شده باشد، و بسق فلان علی أصحابه؛ یعنی بر آنان بلندي گرفت
پرسید. پیامبر فرمود: «7» « وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ » در آیه مبارکه « صور » دیگر اینکه عبد اللّه بن عمرو بن عاص از حضرتش درباره معناي
و اموال یتیمان را به آنان [باز] دهید، و [مال پاك [و مرغوب آنان را] با [مال ناپاك [خود] » ( صور عبارت از شاخی است که در ( 1 »
عوض نکنید، و اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید که این گناهی بزرگ است ... و آن را [از بیم آنکه مبادا] بزرگ شوند،
به اسراف و شتاب مخورید، و آن کسی که توانگر است باید [از گرفتن اجرت سرپرستی خودداري ورزد و هر کس تهیدست
.2 -6 : نساء 4 .«... است باید مطابق عرف [از آن بخورد
. 2) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 107 ، شماره 321 )
و درباره یتیمان از تو میپرسند، بگو: به صلاح آنان کار کردن بهتر است، و اگر با آنان هم زیستی کنید، برادران [دینی شما » (3)
.220 : بقره 2 .« هستند، و خدا تباه کار را از درست کار باز میشناسد
4) او از صحابه مقیم در کوفه است. از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و زید بن ارقم و دیگران روایت نقل کرده است. )
.10 : 5) ق 50 )
. 6) المستدرك، ج 2، ص 464 )
.68 : 7) زمر 39 )
ص: 183
.«1» « آن دمیده میشود
« فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً » إحسار، در آیه مبارکه » : یا اینکه از امام صادق علیه السّلام روایت شده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
به معناي برداشتن پوشش از روي چیزي است، و حاسر؛ یعنی کسی که کلاه خود « حسر » .«3» « به معناي اقتار (تنگ دستی) است «2»
یعنی عاجز، چون همه « حاسر » شتري را گویند که گوشت او ریخته و توان از او رفته باشد و « ناقۀ حسیر » . را بر سر و زره بر تن ندارد
توان او از میان رفته است. بنابراین محسور کسی است که تمام وسایل زندگی را از دست داده است که مهمترین آن سرمایه مالی
صحیح « مقتر » به « محسور » است، نه اینکه- چنان که برخی پنداشتهاند- از حسرت به معناي افسوس مشتق شده باشد؛ لذا تفسیر
خواهد بود. « فقیر » هم به معناي « مقتر » به معناي فقدان سرمایه یا کم شدن آن است و « قتر » است؛ زیرا
گاهی ظاهر آیه که لحنی کوبنده دارد موجب میگردید تا مسلمانان دچار نگرانی گردند و چنانچه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
مراجعه نمیشد- تا آیه را برایشان تفسیر کند- سایه تاریک یأس و ناامیدي بر وجود آنان چیره میگشت. از جمله محمد بن مسلم
نازل شد برخی از «4» « مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ » هنگامی که آیه مبارکه » : از امام باقر علیه السّلام نقل میکند که حضرت فرمود
اصحاب پیامبر هراسان شدند و گفتند: چه آیه شدید اللحنی! پیامبر فرمود: آیا شما به وسیله ثروتها و جانها و فرزندانتان امتحان
صفحه 120 از 345
نمیشوید؟ عرض کردند: چرا. سپس فرمود: خداوند به وسیله این امتحان، براي شما حسنات ثبت میکند و سیئات شما را از صحیفه
.«5» « کردارتان پاك میگرداند
رهایی این است که با » : نیز از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سؤال شد: رهایی از گرفتاري در روز قیامت در چیست؟ حضرت فرمود
خداوند از در نیرنگ در نیاید، چون او نیز به شما نیرنگ خواهد زد؛ زیرا آنکه با خداوند از در نیرنگ در آید، خدا ایمان از او
عرض شد: نیرنگ به خدا چگونه است؟ .« بستاند و اگر دریابد، خود فریب خورده است
. از این است که به ظاهر، فرامین خداوند را انجام دهد، ولی در باطن هدف ( 1) المستدرك، ج 2، ص 436 » : فرمود
.29 : 2) اسراء 17 )
. 3) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 289 )
.123 : نساء 4 .« هر کس بدي کند، در برابر آن کیفر میبیند » (4)
. 5) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 277 ، شماره 278 )
ص: 184
« دیگري- غیر از رضاي خدا- را دنبال کند. پس تقواي الهی را پیشه خود سازید و از ریا بپرهیزید؛ زیرا موجب شرك به خداست
بیانگر همین حقیقت «2» « إِنَّ الْمُنافِقِینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ النَّاسَ » آیه مبارکه .«1»
است.
نازل شد، به پیامبر گفتند: اي رسول «3» « وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ » همچنین هنگامی که آیه مبارکه
خدا! آنان که- اگر ما از دین خدا روي برتابیم- جانشین ما خواهند شد، چه کسانی هستند؟ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در حالی که
در روایت طبري آمده است که پیامبر دست بر شانه .« مقصود فارسیاناند؛ این (سلمان) و گروه اویند » : سلمان در کنارش بود، فرمود
مقصود این و گروه او هستند؛ سوگند به آنکه جانم در دست اوست! اگر دین به ستاره ثریا آویخته باشد » : سلمان زد و فرمود
اگر ایمان به ستاره ثریا آویخته باشد مردانی از فارسیان » : در روایت بیهقی است .« مردانی از فارسیان آن را به چنگ خواهند آورد
.«4» « آن را فراچنگ خواهند آورد
بخشی دیگر از سؤالات که از پیامبر میشد مسایلی بود که ربطی به احکام نداشت، ولی حس کنجکاوي صحابه را وا میداشت تا
از «5» در مورد برخی از امور که در قرآن به گونه سربسته بدانها اشاره رفته است، سؤال کنند. از آن جمله فروة بن مسیک مرادي
پرسید که آیا مقصود، مرد است یا زن یا زمین؟ « سبأ » واژه
. سبأ مردي است که ده پسر داشت؛ شش پسر در یمن و چهار ( 1) همان، ص 283 ، شماره 295 » : حضرت پاسخ دادند
منافقان، با خدا نیرنگ میکنند، و حال آنکه او با آنان نیرنگ خواهد کرد؛ و چون به نماز ایستند با کسالت برخیزند. با مردم » (2)
.142 : نساء 4 .« ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند
.38 : محمد 47 .« و اگر روي برتابید [خدا] جاي شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود » (3)
. 4) حاکم، المستدرك، ج 2، ص 458 . جامع البیان، ج 26 ، ص 42 . الدر المنثور، ج 6، ص 67 )
5) سال دهم هجري بر پیامبر وارد شد و اسلام آورد. پیامبر او را به عنوان نماینده خود به سوي قبایل مراد، زبید و مذحج فرستاد. )
فروه! آیا » : ابن اسحاق میگوید: وقتی به سوي پیامبر بازگشت، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنان که براي ما نقل شده است، فرمود
گفت: اي رسول خدا! آیا کسی یافت میشود که مصائبی «؟ مصائبی که در روز ردم بر قوم تو وارد شد تو را دلتنگ و ناراحت کرد
ولی آگاه باش که آن مصائب جز بشارت خیر » : که در روز ردم به قوم من رسید، به قومش برسد و ناراحت نگردد؟ حضرت فرمود
.« و نیکی براي قوم تو در بر نداشت
صفحه 121 از 345
. أسد الغابه، ج 4، ص 180
ص: 185
پسر در شام، که هر یک بنیانگذار یک قبیله بود. شش پسري که در یمن ساکن شدند عبارتند از مذحج، کنده، أزد، اشعریون، أنمار
.«1» « و حمیر که جملگی از نیکان بودند و چهار فرزندي که در شام سکنی گزیدند، لخم، جذام، عامله و غسان بودند
این مطلب از برگشت .«2» « سبأ، نیاي همه عربهاي یمنی است که قبیله را به اسم او نامگذاري کردهاند » : مرحوم طبرسی میگوید
لَقَدْ کانَ لِسَ بَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَۀٌ، جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ، کُلُوا مِنْ رِزْقِ » : ضمایر آیه به ذوي العقول- یعنی سبأ- به دست میآید
.«3» « رَبِّکُمْ، وَ اشْکُرُوا لَهُ، بَلْدَةٌ طَیِّبَۀٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ
پرسید: مقصود از (کلّ شیء) چیست؟ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله «4» « وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ » ابو هریرة درباره آیه مبارکه
یعنی آب مایه حیات است چه حیات حیوانی چه گیاهی. نیز در حدیث وارد شده است ؛«5» « یعنی همه چیز را از آب آفرید » : فرمود
«6» . که نخستین مخلوق خداوند آب بوده است
گاهی پیامبر با هدف پند دهی و عبرت آموزي، خود اقدام به تفسیر برخی از آیات میکرد که موارد زیر از این قسم به شمار
میرود:
آتش » : فرمود «8» « تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیها کالِحُونَ » نقل میکند که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درباره آیه «7» ابو سعید خدري
آنها را میگدازد آن گونه که لبهاي بالایشان آن قدر در هم کشیده و جمع میشود تا به میان سر برسد، و لبهاي پایین چنان فرو
(1) .«9» « اسناد این حدیث صحیح است » : حاکم نیشابوري پس از نقل این حدیث میگوید .« میافتد که تا ناف آنان میرسد
.423 - المستدرك، ج 2، ص 424
. 2) مجمع البیان، ج 8، ص 386 )
قطعا براي [مردم سبأ در محل سکونتشان نشانه [رحمتی بود: دو باغستان از راست و چپ. [به آنان گفتیم:] از روزي » (3)
.15 : سبأ 34 .« پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهري است خوش و خدایی آمرزنده
.30 : انبیاء 21 .« و هر چیز زندهاي را از آب پدید آوردیم » (4)
. 5) الاتقان، ج 4، ص 238 )
. 6) توحید صدوق، ص 67 ، شماره 82 )
7) او سعد بن مالک بن سنان انصاري از حافظان احادیث فراوان و از عالمان با فضیلت و شریف به حساب میآید. وي در حالی )
که 15 سال بیش نداشت به همراه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در جنگ شرکت کرد. وفات وي به سال 74 بوده است. اسد الغابه، ج
. 2، ص 289 ، و ج 5، ص 211
.104 : مؤمنون 23 .« آتش چهره آنان را میسوزاند و آنان در آنجا ترش رویند » (8)
. 9) المستدرك، ج 2، ص 395 )
ص: 186
را تلاوت کرد، سپس فرمود: آیا میدانید اخبار زمین کدام است؟ «1» « یَوْمَئِذٍ تُحَ دِّثُ أَخْبارَها » پیامبر آیه » : ابو هریره میگوید
حاضران گفتند: خدا و رسولش داناترند.
آنگاه فرمود: اخبارش بدین گونه است که علیه همه بندگان درباره اعمالی که روي زمین انجام دادهاند شهادت میدهد و میگوید:
.«2» « فلان عمل را در فلان روز انجام داد
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا، فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ » : شنیدم که پیامبر این آیه را قرائت نمودند » : میگوید «3» ابو الدرداء
صفحه 122 از 345
آنگاه فرمودند: پیشی گیرنده به .«4» «... مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ، ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ، جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها
نیکیها و میانهرو، هر دو بدون محاسبه وارد بهشت خواهند شد و کسی که بر نفس خود ستم روا داشته، پس از یک حسابرسی
.«5» « آسان به بهشت وارد خواهد شد
.«7» « پیامبر تمام شب را براي ما درباره بنی اسرائیل میگفت و جز براي نماز از جا بر نمیخاست » : میگوید «6» عمران بن حصین
احتمالا این موضوع، در یک یا چند شب معین که براي خود آنان معلوم بوده رخ داده است.
این بود اندکی از بسیار، و قطرهاي از آبشار، که از چشمهسار حکمت و مهبط وحی الهی افاضه گردیده است. برکات آن همواره
.4 : در گذر روزگار جاودانه باد. ( 1) زلزله 99
. 2) المستدرك علی الصحیحین، ج 2، ص 532 )
3) او عویمر بن مالک بن زید از برجستگان صحابه و از فقیهان و حکیمان آنان به شمار میآمد که در جنگ خندق حضور داشت )
و در سال 32 درگذشت.
سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم، به میراث دادیم؛ پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و » (4)
برخی از ایشان میانهرو؛ و برخی از آنان در کارهاي نیک به فرمان خدا پیشگامند؛ و این خود توفیق بزرگ است [در] بهشتهاي
.32 -33 : فاطر 35 .« همیشگی [که به آنها در خواهند آمد
. 5) المستدرك، ج 2، ص 426 )
6) در سال فتح خیبر اسلام آورد و در چند غزوه همراه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شرکت کرد. عمر او را به عنوان نماینده خود به )
بصره فرستاد تا به اهالی آن دیار فقه آموزد و منصب قضاوت را عهدهدار باشد و پس از مدتی کوتاه از منصب قضاوت کناره
گرفت. او از صحابه برجسته بود و در بصره کسی برتر از او نبود. وي دچار مرض تشنگی گردید که سی روز در حالی که در بستر
خوابیده بود، به طول انجامید و در سال 52 دار فانی را وداع گفت.
. اسد الغابه، ج 4، ص 137
. 7) المستدرك، ج 2، ص 379 )
ص: